عکسهای پسری
مهمونی دوستانه
سلام امروز جمعه 23آبانماه93دوستانت امیرعلی ،فاطمه عبداللهی وزینب سلجوقی اومده بودند پیشت شهربابک ... حسابی بهت خوش گذشت اینقدر باهم بازی کردیدین که به منو مامانی هم خوش گذشت ...امیدوارم همیشه خوش باشی پسرم.
نویسنده :
بابای مهربون
10:44
گله وشکایت مامانی
سلام پسر طلای بابایی... امروز سه شنبه 20 آبانماه 93 مامانی خیلی ازدستت شکایت میکرد که ازصبح من سر کاربودم خیلی شیطونی کردی دستمال کاغذی رو از جلدش بیرون کشیدی، رفتی سر کمد لباسهات کشوی پایینش رو باز کردی هرچه لباس داشتی ریختیشون بیرون و کارهای دیگه....؟؟؟؟؟؟که مامانی مجبور شده که کل خونه رو دوباره تمیز کنه وجالب اینجاست الان که دارم این پست رو مینویسم دوتا دستهات رو کردی داخل ظرف غذات مثل اینکه داری کشک میسابی هی داری خراب کاری میکنی خلاصه امروز حس شیطونیت گل کرده پسرم امیدوارم روزی که این پست رو میخونی پسر خوبی باشی(بوس از طرف مامانی وبابایی ) ...
نویسنده :
بابای مهربون
15:48
نجوای با خدا
سلام خدای مهربون خدای زیبایی ها خدایی که خود زیبایی وزیبایی را دوست داری واز این که مرا زیبا آفریدی بی نهایت سپاسگذارم وفقط این برزبانم همیشه جاریست که :خداااااااااااااااااا خیلی دوست دارم(بنده کوچک تو زین العابدین) ...
نویسنده :
بابای مهربون
19:56
کلاس درس بزرگ شدن
سلام جاتون خالی بود دیشب سرکلاس شهدا درس بزرگ شدن رو یادم میدادند آخه دایی مامانی شهید شده دیشب براش سالگرد گرفته بودند یه زمزمه هایی به گوشم میخورد یه خورده فهمیدنش برام سخت بود ولی یه احساسی بهم میگفت که دارن خاطرات شهید رو برای هم تعریف میکنند ولی هرچی بود یه جورایی برام حرفهاشون قشنگ بود به دلم می نشست درسته هنوز کوچولو هستم ومفهوم بعضی کلمات برام سخته اما دل نشینه مطمئنم که یه روز منم بزرگ میشم اون موقع متوجه میشم که این خاطرات چه رازی داره؟ خب دوستان از دایی مامانی که شهید شده میخوام که کمکم کنه سر کلاس درس بزرگ شدن نمره خوب بیارم وشاگرد نمونه کلاسش بشم برای شما هم دعا میکنم که هرچی دلتون میخواد شهید...
نویسنده :
بابای مهربون
16:08
اولین روزآشنایی
بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز شنبه دهم بان ماه نود وسه از طریق یکی از دوستان با نی نی وبلاگ آشنا شدم وتصمیم گرفتم بیام بین این همه عاشق با پسرم عشق بازی کنم جالب اینجاست امروز مصادف شده با روز اول ده ماهگیش... از خدا میخوام روز به روز که بزرگ میشه شیرین تر از دیروز باشه
نویسنده :
بابای مهربون
16:09