بزرگ مرد کوچک

این عکس بمونه به یادگار تا روزی بزرگ میشی بعد از دوهفته اومدیم خونه عزیز جون مبینا ومهدینا هم موندن خونه عزیز کنار شما شب هم اونجا خوابیدن وقتی این صحنه رو دیدم یاد روزهای یچگی خودم افتادم با دخترخاله ها یه جا میخوابیدیم وهمیشه خونه بی بی جمع میشدیم خدا رحمت کنه بی بی رو یاد اون خونه بخیر کسی نبود ثبت کنه لحظه های نابمون رو الان که سی وخورده ای از سن مون میگذره فقط حسرتش مونده وکلی از همه فاصله داریم ان شاالله شما همیشه شاد ودل خوش باشین فرزنداانم ...

اینم از کلاس انلاین وتکایف مرد کوچکم ...

وقتی گل پسر از خودش سلفی میگیره ...

متشکرممم ...

گل پسر مامان کلاس اولی شد ...

خانواده پنج نفریمون که گل پسر پسر ارشد خانواده اس شب یلدا خونه عزیزجون ...

بلاخره بعد از شش ساااااااال دوباره به وبلاگ گل پسر سر زدم کلی اتفاقهای خوب افتاده جمعیت خانواده هم زیاد شده الان گل پسر دوتا آبجی داره ...

سلام و عرض ادب خدمت کسانی که توی این چند وقت گذشته به وبلاگ پسر من زین العابدین سر زدن و مطالب رو تایید کردن  علت غیبت چند وقت گذشته دلامنتیل زیادی داره که قصد بیانش رو ندارم إن شاءالله تصمیم به بروز رسانی و نوشتن مطالب جدید دارم و نیاز به همراهی شما که باعث دلگرمی هست را دارم

سلام یکسال از 9 بهمن 92گذشت وگل پسر یکساله شد جای همه خالی بود البته قصد برگزاری جشن تولد نداشتیم چون گل پسر زیاد ازاین جشن چیزی متوجه نمیشد ولی با اومدن خاله ها و اقوام ودوستان دیگه مجبور شدیم یه جشن کچولو برگزار کنیم خلاصه الکی الکی خوش گذشت انشالله که 150 ساله بشی پسرم .... ...