زین العابدین عزیززین العابدین عزیز، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

بزرگ مرد کوچک

مهمونی دوستانه

سلام امروز جمعه 23آبانماه93دوستانت امیرعلی ،فاطمه عبداللهی وزینب سلجوقی  اومده بودند پیشت شهربابک ... حسابی بهت خوش گذشت اینقدر باهم بازی کردیدین که به منو مامانی هم خوش گذشت ...امیدوارم  همیشه خوش باشی پسرم.
23 آبان 1393

گله وشکایت مامانی

سلام پسر طلای بابایی... امروز سه شنبه 20 آبانماه 93 مامانی خیلی ازدستت شکایت میکرد که ازصبح من سر کاربودم خیلی شیطونی کردی دستمال کاغذی رو از جلدش بیرون کشیدی، رفتی سر کمد لباسهات کشوی پایینش رو باز کردی هرچه لباس داشتی ریختیشون بیرون و کارهای دیگه....؟؟؟؟؟؟که مامانی مجبور شده که کل خونه رو دوباره تمیز کنه وجالب اینجاست الان که دارم این پست رو مینویسم دوتا دستهات رو کردی داخل ظرف غذات مثل اینکه داری کشک میسابی هی داری خراب کاری میکنی خلاصه امروز حس شیطونیت گل کرده پسرم امیدوارم روزی که این پست رو میخونی پسر خوبی باشی(بوس از طرف مامانی وبابایی ) ...
20 آبان 1393

نجوای با خدا

سلام خدای مهربون خدای زیبایی ها خدایی که خود زیبایی وزیبایی را دوست داری واز این که مرا زیبا آفریدی بی نهایت سپاسگذارم وفقط این برزبانم همیشه جاریست که :خداااااااااااااااااا خیلی دوست دارم(بنده کوچک تو زین العابدین) ...
17 آبان 1393

کلاس درس بزرگ شدن

سلام جاتون خالی بود دیشب سرکلاس شهدا درس بزرگ شدن رو یادم میدادند آخه دایی مامانی شهید شده دیشب براش سالگرد گرفته بودند یه زمزمه هایی به گوشم میخورد یه خورده فهمیدنش برام سخت بود ولی یه احساسی بهم میگفت که دارن خاطرات شهید رو برای هم تعریف میکنند ولی هرچی بود یه جورایی برام حرفهاشون قشنگ بود به دلم می نشست درسته هنوز کوچولو هستم ومفهوم بعضی کلمات برام سخته اما      دل نشینه مطمئنم که یه روز منم  بزرگ میشم اون موقع متوجه میشم که این خاطرات چه رازی داره؟ خب دوستان از دایی مامانی که شهید شده میخوام که کمکم کنه سر کلاس درس بزرگ شدن نمره خوب بیارم وشاگرد نمونه کلاسش بشم برای شما هم دعا میکنم که هرچی دلتون میخواد شهید...
16 آبان 1393

اولین روزآشنایی

بسم الله الرحمن الرحیم سلام امروز شنبه دهم بان ماه نود وسه از طریق یکی از دوستان با نی نی وبلاگ آشنا شدم وتصمیم گرفتم بیام بین این همه عاشق با پسرم عشق بازی کنم جالب اینجاست امروز مصادف شده با روز اول ده ماهگیش... از خدا میخوام روز به روز که بزرگ میشه شیرین تر از  دیروز باشه
10 آبان 1393