بزرگ مرد کوچک

سلام  دوستان هر روز که میگذره روزه جدید خاطره هایی تازه برامون رقم میزنه انگار همین دیروز بود دیماه 92 داشتیم برنامه ریزی میکردیم برای تولد گل پسر که چکار کنیم کجا برای تولدش جشن بگیریم کدوم بیمارستان رو هماهنگ کنیم  وخلاصه از این جور خبرا بود که چشم باز کردیم 9 بهمن بود و گل پسر داشت با گریه ها و خنده هاش دل همه ما رو بازی می داد و ما رو خانوادگی سرگرم خودش کرده بود...از اون رو تا الان داره یازده ماه وچند روز میگذره و هر روز داستانی جدید رو با گل پسر کنار هم داریم تقریبآ هجده روز دیگه تا 9بهمن 93 داریم وجشن یک سالگی گل پسر... حالا با این گذر زمان باید قدر این لحظات جوانیمون رو بدونیم وخودمون رو آماده کنیم که از لحظه لحظه ای این ر...

...

...

...

سلام دوستان تقریبأ دو هفته ای هست که گل پسر از جاش بلند میشه دست میگیره به در و دیوار  چند چند قدمی رو راه میره جالب اینجاست دیروز و امروز با دست گرفتن دور خونه رو کامل راه میره البته شیرینی خاصی داره کاراش... ولی تا دورش تمام میشه نفس ما هم درمیاد انشاالله زودتر راه رفتن رو یاد بگیره هم خیال خودش راحت بشه هم اینکه ما اینقدر جوش زمین خوردنش رو نزنیم ...

سلام الحق که عکسها چه زبان شیوا ودلنشینی دارند هر زمان که به عکسها مینگری بهترین خاطرات برای آدمی زنده میشوند امشب که به عکسهای گل پسرم نگاه میکردم انبوهی از خاطره های خوش در ذهنم تداعی شد که چه لحظه های شیرینی از زمان تولدتا به امروز با این هدیه خداوند داشته ام از خدا میخواهم که این خوبی وخوشیها همیشه تداوم داشته باشه وپسرم زیر سایه عنایات امام حسین (ع) با معرفت بزرگ بشه(آمین یارب العالمین)

...

...

...